من؛یک(شاید)مــعـــــلمـ

گاه نوشت های من؛یک(شاید)مــعـــــلمـ!!"

راحتی مشکوک!!

شنبه, ۸ آذر ۱۳۹۳، ۰۷:۱۷ ب.ظ

همچین کارهای کربلا یهویی داره انجام میشه هنوز مشکوکم که اذن زیارت دارم یا نه...

تا گنبد رو نبینم مطمئن نمیشم.

اصلا چه بسا که گنبد رو دیدم داخل حرمم رفتم،اما بدون اذن!!اصلا مگه میشه؟

میترسم ...

گرفتی...?

-----------------

پ.ن:این که واسه کاروان و گذرنامه و ویزا و... اصلا اذیت نشدم و حتی پولش با یکی دو تا زنگ جور شد مشکوکه!

آخه اینقدر راحت؟مگه میشه؟

نمیدونم والا...ولی مشکوکم

همچین یه حسی میگه یه جا برمیگردم...شده لب مرز یا حتی نرسیده به نجف یا حتی قبل از اینکه راه بی افتم...

نه اینکه راحت انجام شدن این کارها نشونه نطلبیدنه...من به خودم مشکوکم...

نمیدونم فهمیدی یا نه؟!

پ.ن2:یعنی میشه دو هقته دیگه بیام یه مطلب بزارم و از خاطرات سفرم تا کربلا واست بگم؟

  • ۹۳/۰۹/۰۸
  • یک(شاید)معلم

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
< برگرفته شده از صدای نور